سلام .
به یه دوست ، یه دوست ِ خیلی مهربون ، قول داده بودم که عکس گلم رو بذارم...
گلی که چند سالی هست دارمش ،
تصمیم گرفتم این پست رو اختصاص بدم به گلم !
اسم نداره ، من همیشه گلم صداش می زنم !
یه جورایی...
بهتره بگم ... عجیب دوسش دارم !
حرف های زیادی تووی ذهنم ، بازیشون گرفته
فکرای فانتزیمو قلقلک میدن
اما من ، حوصله ی خندیدن ندارم حتی !!
شبیه یه حرف شدم ، مثل " و "
با سه نقطه
چه طولانی خلاصه شده ام !!
+ نوشتن این پست دقیقا نمیدونم ینی چی ! ، حالم که خوب شد جواب کامنت هارو میدم !
+ یکی از امروز نوشت هایم ، شد اولین پست زمستونی ! دی ماه ِ نود
+ خوش اومدی فصل ِ آدم برفی، فصل پر ازخاطره ی برف بازی های کودکی
گرچه، برای ِ من، آمدنت بارونی بود .. و خیس ِ اشک !